نوشته اصلی توسط
Jaban
دختر دومم یک سال و نیمشه..چهر ماه اولی که به دنیا اومده بود خوب بود..اما از چهارماهگی که توی عید میشد خلق بدش شروع شد.گریه های شدید نق زدن های فراوان..شیر نخوردن..از همون موقع دیگه وزن گرفتنش روند کنی در پیش گرفت هر ماه نهایت 200 گرم
واسه دندون در اوردنش بیچاره ام کرد شب و نصف شب بیدار می شد گریه می کرد..عر می کشید
باید می بردمیش تو حیاط یک ساعت دو ساعت راه می بردیمش تا دوباره بخوابه
بد خوابه شدیدا..قبلا که تو گهواره می خوابید کی ساعت تا دو ساعت طول می کشید تا بخوابه....اونم عین یکی دوساعت را باید اواز می خوندیم یا گهواره را شدید ت************ می دادیم
تازوه وقتی م خوابید هر بیست دقیقه گریه می کرد......دوباره ار سر تابش می دادیم
حالا هم که دیگه تو گهواره نمی خوابه همینجوره..به زور بخواهیم بخوابونیمش اینقدر گریه می کنه که به استفراغ می فاته
به زور هم متوسل نشیم..همینجور راه می ره...چشماشو می ماله و خوابش یماد نق می زنه اما نمی خواد بخوابه
وقت یهم یمخوابه هر نیم ساعت پا میشه راه می افته اگه پیش من باشه...میره پیش باباش می خوابه یا بلعکس
واسه هرچیزی نق یم زنه..داره راه یم ره پاش میگیره به بالش گریه می افته..خواهرش باهاش بازی م یکنه مثلا دستشو میکشه عر می زنه
به شدت غربی می کنه..می برمش بیرون سوار تاکسی می شیم گریه می کنه..راننده با مسافرهای دیگه حرف می زنه عر می زنه
تو خیابون راه یم ره بقیه از کنارش رد می شن گریه می افته
راه هم نمی ره تو خیابون همش می خواد بغل باشه
بچه لجبازی هم هست...با یکبار گفتن و دوبار گفتن دست ازکا رنمی کشه ...مثلا وایساده کنار پنکه میگیم نه کار خوبی نیست...نه نباید دست بزنی محل نمی ده
می رم کنارش دستشو می گیرم می گم نه کار بدیه..گوش نیم کنه با زور دستشو میاره بیرون
وقتی هم بغلش م یکنم می برمش عر می زنه عر می زنه..می ذارمش روی زمین دوباره با گریه می ره طرف پنکه
واسه هرکاری همینجوره
بد واکسنه وحشتناک...........یعنی داره دندون نیش در میاره.پریورز هم واکنس یک سال و نیمگیشو زده
دیگه نگم که شب تا صبحش چیکار کرد
یعنی به خدا گفتم یا منو بکش یا اینو بکش
گه خوردم اینو اوردم....غلط کردم